سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

این داستان عاشقانه نیست

باز شبه با هجوم خاطره های قبلی ، قیافه تو با اون چشای وحشی ، نگاه های غمگین و نازهای عمدی ....

داره پلی میشه و "گوم گوم" می خوره تو سرم ، چه مهمه که منظور آهنگ A2  در مورد خیانت و گله گذاری و از این حرف هاست ؟ من اینو گوش می دم و فکر می کنم دوست داشتن چقدر خوبه . دوست داشتن صاف و ساده و زلال . این قدر یکی رو دوست داشته باشی که خیانت واسه بی معنی بشه . چه مهمه که اون یکی دیگه رو دوست داشته باشه یا تو رو دوست نداشته باشه ، نمی دونی چه حس خوبیه وقتی تو دوستش داری ، وقتی می دونی چقدر خوبه و چقدر دوست داشتنی . چرا باید مهم باشه که بدونه تو دوستش داری یا بدونه که تو چقدر دوستش داری؟ دوستش داری چون خوبه ، اون قدر خوبه که آرامش رو حس می کنی ، این قدر که وقتی کنارشی هیچ حس بدی نداری، وقتی می بوسیش بعدش پشیمون نیستی ، وقتی لمسش می کنی ، وقتی می ذاری لمست کنه ، وقتی به آغوش می کشیش نمی ترسی،معذب نیستی،حس بدی نداری ، حس گناه نداری، اصلا حس گناه نداری . دوست داری محکم و محکم تر بغلش کنی . تویی که همیشه بعد از دیدن کسی دوست نداشتی تا چند ساعت حداقل حتی صداشو بشنوی پاتو که از خونشون می ذاری بیرون دلت تنگ بشه ، حتی همون لحظه که باهاشی دلت واسش تنگ بشه ، دلت واسش تنگ بشه چون می دونی نمی تونی واسه همیشه این جا بمونه ، نمی تونی واسه همیشه این جوری تو بغلت نگهش داری ، نمی تونی واسه همیشه به این بوسه ی گرم و طولانی و خیس ادامه بدی . تویی که همیشه موقع رفتن بی تابی و این پا و اون پا می کنی دوست داری سریع تر یه جوری بپیچونی و بری و دست طرف رو به سردی و فشار می دی و مثل فشنگ می ذاری و میری دلت نیاد ، دلت بخواد بازم بمونی و زل بزنی تو چشماش و دوست داشته باشی خیلی آروم آروم شمرده شمرده موقر ازش خداحافظی کنی ، خداحافظی کنه تا بدونه این دیدار ارزش خداحافظی رو داشته ، تو چشماش نگاه کنی و چه مهمه که صدات می لرزه و چه مهمه که زورکی لبخند می زنی وقتی اشکات رو گونه هات جاری شده و چه مهمه که مرد گریه نمی کنه وقتی تو دوست داری گریه کنی . چه مهمه که شاید دیگه حالاحالا ها نبینیش و چه مهمه که شاید دیگه نبینیش وقتی می دونی واسه همیشه دوستش داری ، اون جوری که هیچ کسی رو تا حالا دوست نداشتی و اون جوری که هیچ کس دیگه ای رو اون طور نخواهی دوست داشت ، نه اینکه نخوای بلکه نتونی که توی تو نشسته ، توی تمام وجودت. و می دونی چیه؟ لذت همه ی این هایی که گفتم چندین و چنیدن برابره وقتی می دونی که اونم تورو دوستت داره ، اونم تورو دوستت داره ، خیلی قشنگ تر و خیلی پاک تر و خیلی بهتر و خیلی چیز های خوب دیگه به اندازه همه خوبی های خودش که خوب و بد توی همه انسان ها هست و اما تمام خوبی هاش و فقط همه خوبی هایش نصیب تو شده و خوبی بی اندازه رو می بینی که دوستت داره و این موقع هست که از ته دل احساس رضایت می کنی و قلبت تند تند می زنه و دلت قنج می ره و حس می کنی که چقدر دوست داری هر چی زودتر ببینیش و نمی دونی چرا این قدر مطمئنی که هر چی زود تر می بینیش و هر چی هم زود باشه همین الانش کلی دیر شده و دلتنگی خیلی وقته اومده سراغت...

نظرات 9 + ارسال نظر
شیما جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ

منم یه همچین دوست داشتنی و تجربه کردم دقیقا همه این چیزایی رو که گفتی حس کردم
اینکه یه جور خیلی خوب, یه جوریکه مدلش فرق داره یکیو دوست داشته باشی, خییییلی خوووووووبه
و دقیقا همینه که گفتی اصلا اصلا اصلا احساس گناه نداری و هر چی و هر کاری پر از حس خوبه
شاید اشتباهه ولی خب دوس دارم :دی
با تموم این حرفا به حس تو حسودیم شد.

سرمه شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام
مشخص بود که این داستان اصلاعاشقانه نبود!
خب
اینایی که گفتی نهایت خوشبختی محسوب میشه...

شیما شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ب.ظ

ا ببین اون "شد" نیست" نشد":دی
میخواستم بگم با تموم این حرفایی که زدی و خیلی هم خوب بود ولی من بت حسودیم نشد.

آرش شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ

آدم کمی سوال براش پیش میاد!با وجود این دوست داشتن و این دوست داشته شدن... پس چرا داداش؟؟؟

پس چرا جی؟

آرش یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ق.ظ

پس چرا با وجود این همه دوست داشتن و دلتنگی و ... خداحافظی؟ پارادوکس غریبیه!

اره ... آدم همیشه نمی تونه جوری که دوست داره رفتار کنه ... من می تونم هااااا ولی ...

آرش یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ

پس جوری که دوست داری رفتار کن.

مریم یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ

حرفای قشنگی بود من این حسونسبت به یکی داشتم امااون نداشت.نامردی کردوتنهام گذاشت......

مریم یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ب.ظ

راستی خوش بحال اون کسی که تو این حسونسبت به اون داشتی....!!!!!

من یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.soroooor.blogfa.com

لایک.
خیلی خوب توصیف کرده بودی
فقط وقتی طرفت دوست نداره خیلی از اون حسای خوب میشه دلهره...غم....شکست
و این که حست با بقیه که گفنی دوست داشتن نیست شهوته یا یه چی دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد