سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

ماه عسل : ما در این برنامه کودک هدیه می دهیم


در مورد برنامه ی ماه عسل و هدیه دادن یک کودک روی آنتن به پدر و مادری امیدوار دریافت کودک بدون هماهنگی با پدر و مادر و اشک های شوق مادر و بهت و غافلگیری پدر و بعدا اعلام اینکه با پدر و مادر از قبل هماهنگ کرده بودیم -که اگر هماهنگ کرده بودند تا همین جایی دروغ گویی و ریاکاری و عوام فریبی گریبان برنامه را گرفته است- و این ها که بگذریم دوستانی استدلال می کنند که " دیدید؟ دیدید پدر و مادر خوشحال و بچه خوشحال و چقدر همه در پوست خودشان نمی گنجیدند؟ دیدید زود قضاوت کردید؟ دیدی شادی همه را و هنوز هم به اشتباه خود اعتراف نمی کنید؟"

بحث در اینجاست که صحبت همه کسانی که به این شیوه ی کودک هدیه دادن روی آنتن ایراد گرفته اند و انتقاد کرده اند بحث شان، بحث موردی نبوده. بحث شاهین و زن و مرد نبوده. بحث شیوه بوده. بحث حقوق کودک بوده. حتی در برنامه ی امروز مادر بچه چیزی به این مفهوم گفت که "من دیگر نه امید این را داشتم که بهزیستی به من بچه ای دهد و دیگر در خود می دیدم" ... حالا چطور به مادری که در خود نمی دیده بچه ای هدیه داده اند بماند، فرض بر اینکه همه خوشحال و همه خندان، شاهین و پدر و مادرش راضی، اما واقعا گور پدر ناراضی؟ گور پدران فعالان حقوق کودک؟ بچه هدیه دادن روی آنتن بدون هماهنگی با پدر و مادر صرفا به پاس بزرگداشت نگهداری از یک بچه ی معلول؟

جالب این جاست کسانی که از بی قانونی محمود احمدی نژاد شاکی هستند، بی قانونی را به دو نوع بی قانونی بد و بی قانونی خوب تقسیم می کنند، کار بد را به دو نوع کار بد خوب و کار بد بد تقسیم بندی می کنند ، کار غیر کارشناسی را به دو نوع کار غیرکارشناسی با نتیجه ی مثبت و کار غیرکارشناسی با نتیجه منفی تقسیم بندی می کنند. نتیجه می شود که هر مدیری، مسوولی، هر کسی به امید رسیدن به نتیجه مطلوب و صرف داشتن توهمات موفقیت کار بد، غیرکارشناسی، غیر قانونی را در اولیت قرار می دهد با این شعار که خدا بزرگ است.

روزشمار ماه مبارک رمضان

پیش نویس : سی استتوس روزانه فیس‌بوک رو به صورت یک‌جا این‌جا پست می‌کنم برای دل خودم که بمونه واسم و بعدا با خوندنش این روزها و این ماه رمضون یادم بیاد


ماه مبارک رمضان، روز اول :

همچین میگن رمضان ماه بندگی خداست که انگار ماه های دیگه ما خداییم و خدا، بنده... البته به نظر من رمضان ماه برکته، حداقل برای من که اینطوری بوده، خلاصه ایشالله امسال هم روزه داری به روزه دار ها حال بده، روزه خواری هم البته با تمام مشقاتش و سختی هاش به روزه خوارها حال بده. رمضان مبارک


ماه مبارک رمضان، روز دوم :

با یک نگاه به ماه رمضون میشه نتیجه گیری کرد خدای مهربون میشد از این هم مهربون تر باشه



ماه مبارک رمضان، روز سوم:
امروز سوم ماه رمضونه و ما دعا میکنیم که ایشالله زودتر هفتم و چهلم ش هم برسه

ماه مبارک رمضان، روز چهارم
خیابون جمهوری حداقل ده درجه از همه جای تهران گرم تره


ماه مبارک رمضان، روز پنجم:
اینکه شبکه سه ساعت سه صبح قبل اذان جای دعا و قرآن مستندی در مورد شتر و تحمل بالای این حیوان در برابر نخوردن و نیاشامیدن نشون میده ، به عنوان یک روزه گیر به حسن انتخاب آقای ضرغامی و همکاران باید تبریک بگم


ماه رمضان، روز ششم: 
کوکو درست کردم با گردو و زرشک، مادر بگرید


ماه مبارک رمضان، روز هفتم :
ماه رمضون در ایران بیشتر از اینکه باعث شه آدم ها،فقرا رو درک کنند باعث میشه کسایی که روزه نمیگیرند با اجبار و نفرت کسایی که روزه میگیرند رو درک کنند


ماه مبارک رمضان، روز هشتم:
بابام همچین بعد از سحری جدی مسواک میزنه آدم دلش میخواد پیشنهاد بده مسواک زدن رو هم کنار آتش نشانی و جراحی جزو مشاغل جدی طبقه بندی کنند


ماه خیلی مبارک رمضان، روز نهم :
افطار خونه مادر خانوم یه مزه دیگه میده، به به، به به

ماه گرم رمضان ، روز دهم :
موقع افطاری اینقد آب خوردم ، با هر تکون خطرات شمال یک جا همه ش یادم میاد


ماه مبارک رمضان، روز یازدهم:
در سنگ تراشی ها و تصاویر تخت جمشید هیچ کسی روزه نیست، مخصوصا در گرمای تابستون

ماه مبارک رمضان، روز دوازدهم
خسته شدم اینقدر به احسان علیخانی مسج زدم منم دعوت کنه برنامه ش،کلی حرف واسه زدن دارم


ماه مبارک رمضان، روز سیزدهم :
"و خداوند هرکه را بخواهد هدایت می کند" یعنی همین یک آیه‌ی قرآن حجت رو بر من و شما تموم می‌کنه این قد در مورد هر چیز جزیی باهم بحث نکنیم.


ماه مبارک رمضان، روز چهاردهم :
ماه رمضونی آدم روزه می‌گیره که نخوردن رو تمرین کنه، از بند شکم و غذا و هوای نفسانی یه کم رها شه، درست! همه اینا درست. آقا همه اینا درست. ولی تو این دانشکده فنی همه‌ی استادها از عره و عوره بگیر تا شمسی کوره و گربه نره و روباه مکار، از مومن و نماز شب بخون بگیر تا کافر و عرق خورش، هر کدوم یه شب به بچه‌های آزمایش‌گاه‌شون افطاری دارن، این استاد ما اصلا انگار نه انگار که نه انگار که نه انگار.

ماه مبارک رمضان، روز پانزدهم 
از یکی از مراجع درباره حکم روزه در مناطقی که بیست و سه ساعت بین اذان صبح تا مغرب فاصله هست پرسیدن، برگشته گفته اگه میتونن بگیرن، اگه نمیتونن کفاره بدن:))))) واقعا اگه میتونن بگیرن؟ از این مراجع سرسری رد نشید،اینا با اون بالایی معامله کردن


ماه مبارک رمضان، روز شانزدهم
احسان علیخانی واقعا تو برنامه اش بچه کادو داد؟ قدم بعدی چیه؟ احیانا نمیخواد زن نازا رو وسط برنامه جلو دوربین حامله کنه؟


ماه مبارک رمضان روز هفدهم
روزهایی که تو دانشگاه افطار میکنم و تو خوابگاه سحری میخورم وضعیتم شبیه وضعیت مسلمونا تو شعب ابی طالبه در عوض روزایی که میرم خونه خواهرم وضعیتم شبیه مسلمونا تو بدر و خیبر میشه، وقتی هم میرم خونه خودمون که دیگه یاد زمان عُمَر و فتح الفتوحات لشگر اسلام میافتم

ماه مبارک رمضان، روز هیژدهم
آقایون خانوما، این شب قدری رو از دست ندید، پاشید غسل کنید برید کنج عزلتی گوشه مسجدی خلاصه قدر بدونید، البته من تو همین جا یه سری رو می‌شناسم که توصیه‌ام به اونا اینه که با وایتکس غسل کنند بلکه امیدی باشه...هر کی هم جایی رو میشناسه که توی تهران سحری تپل می‌دن تو همین کامنت‌ها اشاره کنه که بقیه استفاده کنند. سحری متوسط هم حالا اشکالی نداره ولی سحری لاغر و فشن و آبدوخیاری رو الکی اسپم نکنید.


ماه مبارک رمضان ، روز نوزدهم
من نصف این استعدای که تو چاقی داشتم رو تو درس خوندن داشتم تا الان نوبل فیزیک رو برای ایران به ارمغان میاوردم که بعدش حسین رضازاده بیاد تقدیمش کنه به رهبری

ماه مبارک رمضان، روز بیستم
ضمن تسلیت شهادت امام علی شب قدر رو باید تبریک گفت، ایشالله کسایی که دعا میکنند من رو هم دعا کنند، همه رو هم دعوت میکنم به گوش دادن سوره ق تلاوت آقای ابوبکر شاطری که تو این شب عزیز واقعا حال بسیار عجیبی میده

ماه مبارک رمضان، روز بیست و یکم :
دیشب شبکه یک برنامه احیا رو تو حرم امام رضا نشون می داد، موقع قرآن به سر موقعی که به اسم امام رضا رسید مداحِ گفت یا امام رضا، می‌خوام از وضع عمه‌ت تو کربلا بگم، طاقتش رو داری؟ من هر آن منتظر بودم امام رضا عذاب رو به مداح و اونایی که با شنیدن این جمله زدن زیر گریه نازل کنه که بزرگواری کردن و ختم بخیر شد.


ماه مبارک رمضان، روز بیست و دوم :
و ما ادراک ما لیله القدر... و تو چه می‌دانی که شب قدر چیست؟

ماه مبارک رمضان ، روزِ شکرِ خدا بیست و سوم :
میگن توی ماه رمضون آدم حال فقرا رو باید درک کنه ولی شکر خدا از اونجا که این ماه، ماه رحمته قسمت شد و ما حال اغنیا رو هم ولو به اندازه ی یک افطار درک کردیم... خلاصه امروز خونه ی خاله م موقع افطار جوری دل و قلوه می خوردم و خوراک کباب مرغابی رو می بلعیدم و با آش سوراخ سنبه های معده رو پر می کردم و با فرنی و مشکوفی دیواره ی معده رو محکم می کردم و با خوراک انار تزیین می کردم این معده رو که بعد از افطار فقط خرم سلطان رو صدا می کردم که البته خانوم شین یه پس گردنی بهم زد و شکر خدا همه چی حل شد.

ماه مبارک رمضان، روز بیست و چهارم
خواهرزاده‌م در حال قرآن به سر 
جالب اینجاس که اسم امام سجاد رو که شنید گفت اوووو تا آخرش می‌خواد بره؟ وسطش هم گفت راستی من وضو ندارم ولی صبح حموم بودم، اشکالی که نداره؟


ماه مبارک رمضان، روز بیست و پنجم

محمود چرا گمگینه؟


ماه رمضان، روز بیست و ششم
داداشمون رو با دست خودمون بردیم فرودگاه راهی کردیم بره پی درسش تا یه سال دیگه، امشب که مهیار رو بغل کردم به این نتیجه رسیدم برادری عجب مفهوم گسترده ای هست، آدم تو زندگی با برادری زنده س، آدم باید با پدر و مادرش هم برادری کنه، با زن و بچه ش هم برادری کنه، با دوست و رفیق و خواهر برادر هم برادری کنه، اصن آدم باید با خود خدا هم برادری کنه، این برادری عجب چیز با عظمتیه

ماه مبارک رمضان ، روز بیست و هفتم
آخونده تو تلویزیون میگفت مردم باید سعی کنند دنبال ناجوری ها نرن، والله من هر چی آدم ناخلف دیدم دنبال جوری ها و کلا جور کردنی ها بود


ماه مبارک رمضان، روز بیست و هشتم
و سرانجام شیخ حسن روحانی بر مسند ریاست جمهوری نشست و شهری به کفر یک شیخ دل بسته

ماه مبارک رمضان روز بیست و نهم
به نظرم دین اگر ادعای پویایی داره باید در اولین قدم روزه رو به صورت کارمندی اصلاح کنه بدین صورت که شما از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر روزه بگیری و جمعه ها هم که تعطیل و پنج شنبه ها هم تا ساعت یک اما دریغ که دین پویای ما همه خلاقیت خودش رو خرج نحوه پرداخت زکات و دنگ حاجی و پایین تنه کرده


ماه مبارک رمضان، روز سی ام : عید مبارک
به عنوان کسی که روزه می‌گرفتم از همه‌ی کسایی که روزه نمی‌گرفتند ولی مجبور بودند از لذت خوردن و آشامیدن توی تابستون، از لذت شنا کردن توی دریا و رفتن به استخر توی طول روز، از لذت کافه نشینی‌های روزانه و از خیلی لذت‌های دیگه‌شون بی‌بهره بمونند معذرت خواهی نمی‌کنم. معذرت خواهی نمی‌کنم چون من همون قدر در وضع این قوانین مسخره نقش داشتم که شمایی که روزه نمی‌گرفتید نقش داشتید و معذرت خواهی نمی‌کنم چون در دل هم این قوانین که دست و پای شما رو بسته قبول ندارم و باهاش احساس هم‌دلی نمی‌کنم. به نظرم شما هم این طوری وا ندید، اگر حس می‌کنید داره بهتون اجحافی می‌شه و این قوانین ظلمی در حق شما هست به فکر راهی باشید، بدون اینکه به حاکمیت بهانه ی لازم برای برخورد قهری با خودتون رو بدید و بدونید سطح مطالبات باید قدم به قدم تعیین بشه. شاید همین که ساندویچی‌ها، ساندویچ سرد به صورت بیرون‌بر به مشتری‌ها می‌دند خودش یه قدم بزرگ باشه. خلاصه که شما شروع کنید، مطمئن باشید خیلی از ماهایی که روزه می‌گیریم هم پشت‌تون در خواهیم اومد و هم‌راهی‌تون می‌کنیم.
عید همگی مبارک، اگر رفتن احمدی‌نژاد این‌قدر این شعر رو لوث نکرده بود با خیال راحت‌تری می‌گفتم "ما را به سخت‌جانی خویش این گمان نبود"


کابینه‌ی روحانی

من به روحانی رای دادم چون به اصلاح اعتقاد دارم، چون به انتخاب بین بد و بدتر اعتقاد دارم -کما اینکه روحانی به نظرم بد نیست- به روحانی رای دادم درحالی که نمی دانستم چه کسی قرار است وزیرانش باشند، چه کسانی قرار است کابینه اش را تشکیل دهند و برایم مهم هم نبود. برای اینکه بر فرض "بد" بودن، یک کابینه ی "بد" را به یک کابینه ی "بدتر" ترجیح میدهم. اما شمایی که الان نشسته ای و از روحانی سهم خواهی می کنی، شمایی که در مقابل وزیران پیشنهادی روحانی فریاد مخالفت سر می دهی و در محیطِ براندازِ فیسبوک در مخالفت با فلان وزیر "لایک" جمع می کنی، شما فریادِ چی را سر می دهی؟

 شمایی که اینقدر کابینه برایت مهم است باید قبل از رای دادن، قبل از واریز کردن رای به حساب کسی این محاسبات را انجام می دادی. تو که اینقدر برایت مهم بود قبل از رای دادن باید می پرسیدی وزیرت کیست؟ دبیرت کیست؟ همان قدر شتاب زده عکس های پروفایل تان، همپای استدلال هایتان، از تحریم به "رای می دهم" رسید که شعار های "روحانی مچکریم" هایتان به ناسزاها و موج بدبینی و تعیین تکلیف برای روحانی. تکلیف را باید قبل از رای دادن مشخص می کردید. ملت فیسبوک ایران فکر می کنند دموکراسی واقعی یعنی 20 میلیون به یک نفر رای دهند و او از صدقه سر این رای بیاید تک تک وزیرهایش را به رای بگذارد؟ اگر روحانی حرفی دیگر می زد و عملی دیگر از او سر می زد، اگر قولی می داد، اگر اعلام وابستگی به حزبی می کرد، آن زمان زبانتان به حق دراز بود، اگر می گفت که "مگر مشکل جوانان ما موی سر آن هاست" و گشت های ارشاد در دوره اش زیاد می شد، می توانستید برچسب "عوام فریبی" و "دروغگویی" به او بزنید. ما آمال و آرمان و رویای خود را در روحانی جستجو کردیم و الان نیز می توان امیدوار به گوشه ای نشست و منتظر ماند.