سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

"جی دی سلینجر" ناتور دشت شد

" جی دی سلینجر" خالق " هولدن کالفید" در سن 91 سالگی مرد. این مدل روایت خبری ترین مدل روایتی بوده که بلد بودم . نمی دونم الان باید اظهار تاسف کنم یا اینکه خودم رو ناراحت نشون بدم یا اینکه این ریاکاری ناشیانه رو بگذارم کنار و راحت بگم که از مرگ ایشون ناراحت نشدم.طبیعتا خوشحال هم نشدم.

 اگر بخوام بهترین نویسنده از نگاه خودم رو انتخاب کنم حتما بدون هیچ تردیدی " جی دی سلینجر " بهترین و محبوب ترین و کلی "ترین" دیگه از دید هست. "ناتور دشت " ، " دلتنگی های نقاش خیابان چهل و پنجم" ، " جنگل واژگون" "فرانی و زویی"  و ... همه بهترین کتاب هایی بوده که خوندم و خب اگه خالق همه ی این ها یک نفر باشه مسلما شما مثل من ارزش خیلی  خیلی زیادی برای ایشون قایل می شدید.

اما سلینجر خودش ترجیح داده که سال ها در انزوا زندگی و کنه و از این که بقیه به مسایل زندگی اش سرک بکشند ابدا روی خوشی نشون نمی داده .. من عاشق این خصوصیت ایشون هستم . در مورد ناتور دشت تا حالا بار ها و بار ها نوشتم و اینکه یک نفر چطوری می تونه داستانی بنویسه که سال ها بچه و جوون ها و بزرگ سال ها از جای جای دنیا با نقش اول این کتاب همذات پنداری کنند...

در هر صورت سلینجر مرد و من هم به عنوان یکی از هوادار های ایشون این نکته رو در اولویت قرار می دهم که این مرد دوست نداشته به زندگی خصوصی اش به بهانه اینکه کتاب های خوبی نوشته زیر ذره بین قرار بگیره. پس من هم بیشتر از این در زندگی خصوصی این اسطوره ادبی عزیز نمی پردازم. و مهم تر از همه اینکه نویسنده ها به نظرم مرگ ندارند چون نویسنده ها و کلا هنرمند ها با خلق اثرشون موندگار میشند .

از مرگ ایشون هم ناراحت نشدم چون 91 سال عمر کرد و اثر های زیبایی خلق کرد و سال ها هم بوده که اثر جدید ننوشته و طبیعتا مرگ ایشون نبوده که مانع از نوشتن شده باشه و مهم تر این که خودش ترجیح داده تا با کتاب هاش سر و کار داشته باشیم نه با خودش.۶۰  میلیون نسخه فقط از کتاب "ناتور دشت" در سراسر جهان فروخته شده است

آخرین کتابى که از سلینجر منتشر شد  سال ۱۹۶۵ بود به نام «هاپ وورث ۱۶، ۱۹۲۸» .تنها دلیلی که باعث میشه که احساس ناراحتی کنم اینه که جرى برت، یکى از همسایگان این نویسنده دسال ۱۹۹۹ گفت: سلینجر سالها پیش به او گفته که حداقل ۱۵ کتاب منتشر نشده را در جاى امنى در خانه اش نگهداشته.

سلینجر می گفته که من عاشق نوشتن هستم اما برای خودم می نویسم و دوست دارم در تنهایی و برای دل خودم این کار را انجام دهم. و من نمی دونم چرا اکثر کسایی که تو هر کاری با این دید جلو میرن تو اون کار از موفق ترین ها میشند.

پی نوشت : ساعت نزدیک ۴هست و من بیشتر از دو روزه که نخوابیدم ، نه چشمم خوب می بینه و نه می تونم تمرکز کنم و نه این که حتی دقیق بفهمم چی نوشتم اما وقتی خبر مردن سلینجر رو خوندم حس کردم حتما باید بنویسم...هرچند کوتاه و عادی و دری وری و حتی اگه خودم نفهمم چی دارم میگم ..سلینجر عزیز تو مردی اما بدون که برای من که بهترین کتاب زندگی ام "ناتور دشت" بوده تو هم همواره به بهتربن خواهی موند. دوست نداشتم بی سر و ته ترین نوشته ام در مورد مرگ تو باشه اما می خوام ببینی که این موضوع چقدر بی اهمیته که مردی وقتی کتاب هات هستن و هر سال صدها هزار نسخه اش به فروش میرند. روحت شاد

نظرات 12 + ارسال نظر
دنیا جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:42 ق.ظ http://www.nishnameh.blogfa.com

من که این سلینجررو نمیشناختم اسمش یکم آشناس اونم حتما تو ۴۰چراغ خوندم ُ ...خلاصه خدا بیامرزتش اموات شما را نیز و من را ...

سلینجر رو نمی شناختی؟؟؟؟ خب الان واست کلی خوشحالم چون کلی کتاب خوشگل هست که نخوندی و می تونی بخونی و ازشون لذت ببری...من هم البته واسه بار دوم خوندن لذت می بریم ولی بار اول یه چیز دیگه ایه

مهیار جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام مهراز...
خوبی ؟
سهیل چطوری :دی ؟ یا بهتره بگم چطوره :دی
اولین بار میاد پیشت :دی
بهش بگو مهیار می گه آزادی آزادی آزادی :دی می بینی چه حالی میده :دی ان شاالله سال دیگه میای پیش خودم :دی

مهراز دی سیلنحر معرکه بود من به شخصه عاشق ناتور دشتم البته کامل نتونستم با شخص اول هم ذات پنداری پیدا کنم اما خوب تا حدودی می شد پیدا کرد اما در کل خسلس از سر گشتگی هاش تو منم بود

دیگه چی کارا می کنی ؟ امتحانات تموم شد به جای اینکه به چسبی به برنامه هات شب زنده داری می کنی :دی

مواظب خودتون باشین ;)

سلام خوبی؟؟؟ آره دیگه اینجا آزادیییییییی :دی
سلینجر هم اره مرد دیگه :دی اه اه اه اگه بدونی چقدر پروژه دارم

مهیار جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:49 ب.ظ

اینم به مناسبت در گذشت سلینجر 3 تا کتاب معروفش از جمله ناتور دشت
http://friendfeed.com/uoohu/aa753ba2
راستی گه صفحه لود نشد فیلتره با انتی فیلتر باز کن

یک عدد وکیل نیمه دیوانه جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.foroughinameh.blogfa.com

سلینجر مرد؟! اوا ...کی!؟ بنده خدا...
یادش بخیر...چه ساعت ها که واسه نمایشگاه کتاب خستگی نکشیدیم و به هر احدی که رد میشد از بین اون همه کتاب ناتور دشت معرفی میکردیم و یه چرت و پرتی از خودمون میساختیم ...خریدنشم به زور به طرف تحمیل میکردیم....میخندیدیما....هرکی میومد سرمونو بالا نمی آوریم تا طرف می خواست دهان بگشاید میگفتیم ناتور سلینجر...عالی...عالی :ی :ی
هوووم....ولی نکته ی جالبش اینه که این کتاب طلسم شده بود واسه ماها...اصلا نمی دونم این چه سری بود که نتونستیم تمومش کنیم....:ی :ی فیلم بودیم کلا
این پستت چه خوب بود
سلینجر جانم که دیگه اندازه ۳تا آدم عمر کرد...ماشاالله....خوب باشی تو اون دنیای کذایی
پ.ن : سرما خوردم...فکر کنم از تو گرفتم :ی

اره مرد .. همین دیشب...ای بابا این کتاب که خیلی کم بود؟ چه طوری تموم نشد؟؟؟؟ شما هم عالی هستیدا باز خوبه که تبلیغات کردید واسش:دی خوبیش اینه که خوب عمر کرد :دی
از من؟؟؟؟ عجب ادمی هااااا....برو بچه جون زیادی شادی کردی چاییدیییی:دی خوش می گذره؟

سرمه جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ

سلام
پس اون عزای عمومی که اعلام کردی(که نمیدونم شامل خواص شده یا نه ولی شامل ما عوام شده)(بدون اینکه بدونیم چرا) به خاطر مرگ نویسنده ی محبوبته

کدوم عزای عمومی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من اعلام کردم؟؟؟ کی؟؟؟؟

یک عدد وکیل نیمه دیوانه جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:49 ب.ظ http://www.foroughinameh.blogfa.com

بیبن من نمیدونم چرا گوشم دیگه نمیشنوه...راستش تا حالا اینجوری سرما نخورده بودم....هاهاهاها
آره دیگه بچه از تو گرفتم......به خاطر این انقدر عجیب غریبه ....الان تو گوشم پر چرکه
اون عالی عالی که گفتم منظورم این بود که هرکی میومد بهش میگفتیم ناتور عالی عالی (عالی ست) هه هه ...با تو نبودم که

حال برای شادی آن مرحوم مغفور شادروان ناتور بشین اون کتاب رو بخون و حالشو ببر:دی

فرنی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:53 ب.ظ

پست راجع به نود ات خوب بود. من که کلا تلویزیون رو تحریم کردم جز نود که البته این قسمت رو ندیدم... حیف... ببین من خودم یه رگه ام ترکه اما خب حرف حساب جواب نداره
(الان ترکا می ان فحشم می دن که ای بی غیرت و ...)

عزلت شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:28 ب.ظ http://mosovictory.blogfa.com/

درود بر شما.

فرنی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:37 ب.ظ

حالا تو هم زیاد روت رو نمی خواد زیاد کنی :))
مطمئنا تو هر قومیتی یه سری آدم که شوت باشن وجود داره. من می گم که موافقم که اعتراضا به عادل بیخود بوده .. همین

نهال یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:07 ق.ظ http://nahal-68.blogfa.com

واقعا"؟!!!
مرد؟!!
:(

فرنی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ

آفرین پسر خوب

Dew یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:01 ب.ظ http://dewl.blogfa.com

che juri raje b omre ye nafar injoori harf mizanin?:D har moghe khodemoon b 91 reCDm o fekr karDm kheili zyad omr karDm..oon vaght mohemme

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد