سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

بدترین خوابی که دیدم یا چگونه مخابرات یک پاس شد

خواب برای من همیشه یک دنیای عجیب و دوست داشتنی بوده و از مرموز ترین چیز هایی که هنوز بعد از این همه پیشرفت علم و دست یابی به ورای کهکشان ها و عالم هنوز نتونستند یک کار درست درمون در مورد خواب انجام بدن. تنها نئشگی مجاز و یکی از دلپذیر ترین کار های ممکن روی این کره زمین . من خودم قابلیت این رو دارم که اگه کاری نداشته باشم ساعت ها و روز ها مدام و یه کله بخوابم . کلا دنیای خواب دنیای جالبی هست و من همیشه دوست دارم در موردش بیشتر بدونم .

نمی دونم شما خواب هاتون یادتون می مونه یا نه ؟ در مورد خودم که بستگی داره و گاهی یادم می مونه و گاهی هم نه اما خودم خیلی دوست دارم خواب هام یادم بمونه . کلا به این نتیجه رسیدم که موقعی که از خواب بیدار میشم دقیقا اون لحظه می تونم خوابم رو به یاد بیارم اما اگه در موردش فکر نکنم بعد از 7 8 ساعت دیگه چیز خاصی به یادم نمیاد . یه مدت تصمیم داشتم  یه ورق و خودکار کنارم بذارم و به محض اینکه از خواب پا شدم خوابم رو یاد داشت کنم تا یادم نره و بعد از یک ماه خواب هام رو تحلیل کنم ببینم می تونم به چیز منطقی دست پیدا کنم یا نه . البته از اونجایی که همیشه وقتی از خواب بیدار می شم که دیر شده و در حالی که دارم لباسام رو می پوشم وسایلم رو جمع می کنم و در همون حال دست و صورتم رو می شورم و یه چیزی هم می خورم این ایده ابتر باقی موند . البته شاید یه روزی این کار رو کنم.

یک سری خواب ها هستند از بچگی تا الان که همیشه تو ذهنم می موند . تو یه پست جداگانه در مورد این خواب ها خواهم نوشت ،چیزی که الان من رو یاد خواب انداخت این بود که چند وقت پیش تو خونه داشتیم در مورد بد ترین خواب هایی که دیدم صحبت می کردیم . هر کی یه چیزی گفت به من که رسید گفتم " بد ترین خوابی که دیدم این بوده که تو سایت دانشگاه در حال وبگردی بودم " و همه که منتظر بودن حداقل بدترین خواب من یه چیز عجیب غریب توش باشه پرسیدن خب این کجاش بد بوده اخه؟ منم راستشو گفتم " چون وقتی بیدار شدم دیدم سر جلسه پایان ترم امتحان مخابرات دکتر رضایی هستم " این قدر امتحان رو سخت گرفته بود و من هم دو روز بود نخوابیده بودم تا امتحان ها رو بخونم که سر جلسه چون واقعا کاری از پیش نمی بردم خوابم برده بود .  به هر حال در حالی که میان ترم رو  19 از 30 گرفته بودم و بالای میانگین شده بود نمرم پایان ترم رو 17 از 60 شده بودم . شانس اوردم که آذینی بود و این آذین یه داداشی د اشت و این داداش یه نامزدی داشت که از قضای روزگار دختر همین دکتر رضایی بود و ما واسه اولین بار و احتمالا آخرین بار طعم روابط رو تو این دانشگاه چشیدیم

پی نوشت 1 : دیگه همشهری به درد همین روزا می خوره دیگه!!!! یعنی همشهری به درد مواقع نیاز نخوره که دیگه هیچی به هر حال من از همین جا تشکر خودم رو از آذین و داداشش و عروسشون و استاد و خانواده محترم رجبی اعلام میکنم

پی نوشت 2 : بابا شوخی کردم ، این دکتر رضایی که این حرف ها سرش نمی شه ، بچه خودشم بود بش نمره نمی داد چه برسه به من ، اینا رو هم گفتم فقط که یه کم جو بدم 19+17 میشه 36 که در 2 ضرب شه میشه 7.2 از 18 دکتر هم که به 9 ها 10 می داد و امتحان ما رو هم خیلی سخت گرفته بود و حتما نموداری در کار می بود و 2 نمره تکالیف رو اگه  می گرفتم 9.2 میشدم و خلاصه یعنی ما خودمون کلی زحمت کشیده بودیم تا مخابرات 1 رو پاس کنیم

پی نوشت 3 : ترم بعد اعلام کردند بین گرایش های برق فقط قدرت می تونه مخابرات 1 رو بر نداره و مخابرات عمومی برداره و اتفاقا دکتر رضایی از همون ترم دیگه مخابرات عمومی درس نداد و فقط مخابرات یک رو ارائه می کردند

نظرات 12 + ارسال نظر
Dew جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:04 ب.ظ http://dewl.blogfa.com

jeddan sare jalase Mtehan khaBDd?wow!!

راستشو بخوای من نخوابیدم خوابم بردددددد...حالا ایشالا مخابرات پاس میکنی با دکتر رضایی میبینی چه آدم نازنینی هستند ایشون

Mohammadreza جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:40 ب.ظ

In agha mahrazi ke mibinin refighe dowrane dabestane ma e.Har chand,chan salie nemibinamesho delam vasash tang shode,vali eteraf mikonam hanuz mese oon dowran ba shakhsiatesh hal mikonam,dar kol begam NUM 1
mokhlesim

مخلصم داداش دیگه حال دادی اساسی هااااا دیگه کلی حال کردم مرسی حاجی شما واقعا لطف دارید

یک عدد وکیل نیمه دیوانه جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.foroughinameh.blogfa.com

چه نوشابه ای واسه هم باز میکنند!
هووووم!
باریکلا....خدا پدر و مادر و عروس و دختر و داماد و نوه عمه ی این رضایی جانو بیامرزه!

بببببببببببببببعععععله دییییییییییگه چه میشه کرد:دی

جواد جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ب.ظ

من بیشتر از خواب خودم ، خواب هم اتاقی عزیزم یادم میمونه ، چون ایشون حین خواب بعضی موقع بلند بلند تعریف میکنن که دارن چیکار میکنن!
خدا رو شکر که خودم رو از نعمت سخت افزاری بودن محروم کردن ، وگرنه منم حداقل قسمت نمره ی پایان ترم تو رو تجربه میکردم!

ای بابا این طوری که خوبه خب بگو ببینم چی تعریف می کنن :دی؟

سعید جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ب.ظ

حاجی خیلی نامردی، نمی گذرم ازت به خاطر اون نمره!ا
البته باید یه فرقی بین تو ومن باشه دیگه به هر حال، اگه نبود که نمی شد!ا

ولی اینا به کنار، خیلی چاکریم؛ نمره تم نوش جونت!ا

دیگه دیگه نوووووکرم:دی

مهران شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.m8spy.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "M8SPY" لینک کنین [گل]

جواد شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:43 ق.ظ

معمولا داره برای یه بنده خدایی شاخ بازی در میاره!:))
بعضی هاشو هم نمیشه اینجا تعریف کرد ، چون ممکنه اینم مثل زولبیا فیلتر کنن!

ای بابا راحت باش بابا ..من خودم یه رویه نوشتن انتخاب میکنم که خودشون روشون نشه بخوان این جا رو فیلتر کنن مگه شهر هرته...دهنشونو صاف می کنم ...ال می کنم بل میکنم...هم اتاقی شما هم این جوری شاخ بازی در میاره؟:دی

تینا شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.telesmtanhayi.blogfa.com

سلام

مرسی که ج سوالمو دادین
منم دانشجوی کامپیوتر هستم
دانشگاه آزاد
ترم آخرمه.البته مقطع کاردانی
حتما برای کارشناسی میخونم
امروز هم خوشحالم چون گواهینامه رانندگی رو هم گرفتم

خوب دیگه من برم
بازم بیاین این طرفا
فعلا بای

جواد شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ب.ظ

هم اتاقی من بسیار بیجا میکنه در مورد شهر هرت و از این چیزا اظهار نظر کنه! یک بار اظهار نظر نکرد اون بلا سرمون اومد ، الان چیزی بگه خودم به عماد مقنیه معرفیش میکنم!

fransiom دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.ggallin.blogfa.com

چه جالب ! اتفاقا منم واسه درس الکترونیک 2 چند روز نخوابیده بودم وقتی رفتم سر جلسه سوالا رو که دیدم برق از ک..نم پرید یه نیم ساعتی 4تا کس شعر نوشتم بعدم خوابم برد . وقتی بیدار شدم دیدم 20دقیقه به پایان وقت مونده . دوباره سوالا رو نگاه کردم دیدم سوال آخری رو میتونم تا یه جایی برم اما دیگه دیر شده بود . جات خالی پاشدم رفتم برگمو دادم (مثل مرد) / رفتم تو سایت دیدم گرفتم 8.5 . حالا جالب اینجا بود 9 به بالا رو پاسی میداد ! یعنی میخواستم کتاب الک 2 رو آتیش بزنم آخه واسه 0.5 نمره بگ.. رفتم !!!!

یک نفر یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:57 ب.ظ

یک سوال. منظور از آذین، احیانا اونی که الان تورنتو هست که نیست؟ داداشش اسمش افشینه. درسته؟ عجب دنیای کوچیکیه!!! از یک توییت اومدم اینجا، رفتم 88 خوندم وسطش دیدم نوشته آذین.

مهدی شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 12:52 ق.ظ

همین که میبینم پاس شدی برات خوشحالم.من ترم اخر کارشناسی ام ولی سه ترمه دارم مخابرات پاس میکنم.واسم دعا کنید شبا کابوس میبینم.توکل به خدا.زمستون میام کامنت میذارم میگم پاس شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد