سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

دخترانی از نوع به هر سو بنگرم اونجا تو بینم

توی مترو یه دخترِ کنارم نشسته و زیر چشمی طبق عادت و با تکنیک منحصر به فرد "اسکیم اند اسکن" آزمون‌های ریدینگ تافل مشغول براندازی می‌شم و در کسری از ثانیه هیزی‌مون رو به سرانجام می‌رسونم. طوری که احتمالا اگه به لطف ورزش‌ها و نرمش‌ها و چربش‌ها و خیسش‌ها و سفتش‌های قهرمانانه، تحریم سیستم بانکی برداشته شده بود و می‌تونستیم پول مامور گینس رو بدیم رکورد جدید هیزی بر متر مربع رو به اسمم ثبت می‌کرد ولی تا سرم رو می‌چرخونم می‌بینم دختری که تا دو دقیقه پیش کنارم بود الان کنار در واستاده. چشمام رو می‌مالونم و ‌می‌بینم الان رو‌به‌روم واستاده. یهو مثل فیلم ماتریکس که از یک نفر کلی آدم تکثیر می‌شه هر وری رو که نگاه می‌کنم اون دختر رو می‌بینم. اول فکر می‌کنم نکنه "به هرسو بنگرم اونجا تو بینم" شده باشم ولی زود می‌فهمم که نه بابا، از این خبرا نیست. اینا توهم نیستند، واقعی‌اند.


این دخترِ رو من قبلا هم دیده بودم. پری‌شب تو سینما،ولی قبل ترش هم دیده بودم.آها همسایه خواهرم اینا، ولی قبلش هم توی دانشکده فنی یه دسته پراکنده شش تایی‌ش بود که هر کدوم هم از قضا توی یه دانشکده درس می‌خوند. اما بازم قبل تر دیده بودم،توی بازار تجریش یه دسته پنجاه تاییش رو دیده بودم،آره، توی دریاکنار هم یه دسته‌ی دویست پنجاه‌تاییشون بود . نمی‌دونم این دخترها که می‌بینم یه دونه‌اند یا چندتان. دماغشون رو دکتر رسولی-یا یکی مث اون- عمل کرده. گونه‌هاشون رو دکتر رضایی-یا یکی مث اون- ابروهاشون رو مریم جون هشتی گرفته و موهاشون رو ناهید جون مش کرده. مانتوهاشون، کیفاشون، کفشاشون، جیناشون، خورجیناشون...چقد اینا شبیه همن؟ الان می‌فهمم که چرا این دسته از دخترا اصرار دارند کفشی که می‌خرن تک باشه، کیفی که می‌خرن تک باشه، شاید تنها راه شناسایی‌شون نشونه‌گذاری باشه.ولی هرچی که هست من که اصلا نمی‌تونم از هم تشخیص‌شون بدم.شاید هم یکی باشند. یکی اند؟ نمی‌دونم

نظرات 8 + ارسال نظر
یاسمین پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ق.ظ http://donyayeyasamin.blogsky.com

هه جالب بود
خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنید

سروش دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ق.ظ http://roozham.blogsky.com/

"هیزی بر متر مربع " ترکیدم از خنده :))))))
اما جدا
فکر نکنم سرعتت به من برسه :)

فروهر یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:32 ب.ظ http://forouharkhatun.mihanblog.com

همشون یکین و یکی همشونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مهدی دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ

ازون ور ادعای عشق به خانوم شین کن ازینور هیزی.واقعا شما مدکر ها همه مثل همین.مثل خودم

نیروانـا دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:04 ب.ظ http://me-in-my-dreams.blogfa.com

این رو توی موضوع دخترها نمیشه جمع بست.شامل حال خیلی چیزا میشه نه تنها ظاهر بلکه باطن آدما یه چیز تکراری حال به هم زنو یدک میکشه..همیشه منتظر "کسی که مثل هیچ کس نیست" هم هستیم..

بنیامین جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ب.ظ http://beny.ir

سلام. از توییتر باهاتون آشنا شدم. قشنگ می نویسی ها ... آورین آورین

میم یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:38 ب.ظ

خیلی بامزه مینویسید
واقعا اوضاع اسف باری شده
خوشحال میشم به من هم سر بزنید
http://khaterateman.blog.ir/

پریسا سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:36 ب.ظ

ببین میدونم این نوشته خیلی قدیمیه ولی حیفم اومد نگم آفرررررررین به این نوشته. دقیق و درست. والا منم قاطی میکنم این همجنسامو از هم.
اینی که الان رد شد همونی نبود که دو دقیقه پیش بازم رد شد؟ :))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد